کلیددار واقعی دولت امریکا کیست؟


مطالب این مقاله رو که آقای 
محمدعلی رامین 12/7/92 نوشتند، به نظرم حقیقت محض اومد و به خاطر همین به ایشان برای نگاه عمیق ودقیقی که نسبت به مسئله داشته تبریک میگم،  براتون انتخاب کردم.البته بدون اجازه کمی تیترش رو هم دستکاری کردم.

مشرق----- از اعلام قطع رابطه با ایران انقلابی در سال 1358 توسط جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا و آغاز بلوکه کردن سرمایه هایمان و   تهدید و تجاوز رسمی و نظامی علیه جمهوری اسلامی، 34 سال می گذرد. در آن زمان اکثر دولت های جهان انقلاب ملت ما را به عنوان جامعه ای که طالب استقلال خود از ابرقدرت هاست، به رسمیت نمی شناختند و به جز چند کشور، واقعاً همه دول جهان ما را خاطی و محکوم می دانستند و آمریکا را محق می شناختند.
امروز، نه آمریکا «ابرقدرت محبوب و شکست ناپذیر جهان»است و نه ایران کشوری وابسته، آشفته، فقیر، منزوی، ناتوان، بی اراده و  نیمه مستعمره انگلیس یا تحت سیطره همه جانبه آمریکاست که «کاپیتولاسیون» را پذیرفته و به آنها «حق توحش» می پردازد. شرایط دو طرف و اوضاع جهان و روحیه ملل مرعوب خیلی فرق کرده است؛ بنابراین عقل و تدبیر حکم می کند، تصمیمات ما به عنوان «رئیس جنبش عدم تعهد» و «صاحب نفوذترین کشور منطقه» روزآمد شود. پس همان طور که «ماندن در گذشته» خطاست، «نیاموختن از تجربیات پیشینیان» هم زیانبار است. تجربه تاریخی، پاسخ این پرسش را می طلبد که چرا هر دولتی از جمهوری اسلامی که با روی باز و گاهی با دست دراز، برای اصلاح روابط با غرب (به ویژه با آمریکا و انگلیس) تلاش و اقدام کرده، نه فقط موجب رفع سوءتفاهم در طرفین نشده، بلکه بر سوءظن ها افزوده ومشکلاتی ناگهانی و جدید را هم برای آن دولت آمریکا (مثال: مک فارلین) و هم برای خودش و ملت ایران فراهم آورده است؟
چون در این تلاش ها «آزمون و خطا»، فوق العاده پر هزینه است، «میدان دار» باید «ورزیده» وارد شود و «قهرمانانه نرمش کند» تا در این همآوردی «ورشکسته» یا «سرشکسته» نشود. برای فهم درست شرایط و تحلیل واقع گرایانه روابط ایران و آمریکا، دانستن این چهار نکته، مقدمه ورزیدگی است :
نکته اول: پیوند میان انگلیس و آمریکا و اسرائیل، یک رابطه درهم تنیده تاریخی- نژادی-عقیدتی است که هیچ مشابهی در روابطه میان سایر ملل ندارد و نمادی منفی و تمثیلی از عقیده «تثلیث» در مسیحیت را نشان می دهد.
این مطلب نیازمند یک توضیح است: از آغاز قرن شانزدهم میلادی که مهاجمان اروپایی (ماجراجویانی ازاسپانیا- پرتغال- ایتالیا- فرانسه- انگلیس- هلند...) به قاره جدید (آمریکا) وارد شده و به اشغال مناطق غنی و سرزمین های آباد و کشتار بومیان پرداختند، بزرگترین نسل کشی تاریخ بشر طی سه قرن اتفاق افتاد. در این میان، یهودیان فراری و تبعیدی از سراسر اروپا، وقتی همزمان با تبعید پیوریتن های انگلیسی، از نیمه دوم قرن هفدهم به قاره جدید (آمریکا) وارد شدند، به دلیل محرومیت-های مشترک اقلیتی «دینی یا نژادی» در اروپا، با هم پیوند خوردند و برای تأمین منافع مشترک خود، براساس آموزه های تورات و انجیل به طرح آرمان های عقیدتی و تبلیغ شعارهای مذهبی پرداختند. پیوند عقیدتی میان پیوریتن های انگلیسی و یهودیان باعث شد که آن ها در ورای قتل عام ده ها میلیون مردم بومی و نیز در حاشیه جنگ های خونین میان مهاجران ملل اروپایی در این قاره جدید، همواره با شعارهای مذهبی خود، برجسته و «فرهیخته» می نمودند.آن ها بالاخره موفق شدند، مشترکاً در اواخر قرن هیجدهم میلادی، «ایالات متحده آمریکا» را برای پایان دادن به خصومت های فرساینده میان آدمکشان حرفه ای (که تا آن زمان حدود یکصد میلیون مردم بومی را کشته بودند)، تأسیس کنند... از آن هنگام تا کنون، چند نکته شاخص در حکومتگران آمریکا دیده می شود:                                      
اولاً- طی220سالی که گذشته، فقط انگلیسی تبارها رهبری آمریکا و مراکز حساس را در اختیار داشته اند؛  
 ثانیاً- نقش تعیین کننده یهودیان در اداره سیاسی ایالات متحده و سلطه بلامنازع آنها بر مراکز علمی و اطلاعاتی، بر صنعت، تجارت، اقتصاد و به ویژه بر فرهنگ و رسانه ها، «اشرافیت سیاسی- اقتصادی» یهود را، بخش جدایی ناپذیر ایالات متحده آمریکا کرده است؛
 ثالثاً- بریتانیا بعداز درهم شکستن فرانسوی ها و سپس پذیرش اجباری استقلال ملی آمریکا، مالکیت معنوی و پدرخواندگی خودش را نسبت به ایالات متحده حفظ کرده و در تمام مسائل جهانی به صورت «مشترک المنافع» عمل کرده است. به همین دلیل از زمان ورود آمریکا به عرصه بین المللی (1898 میلادی) و تهاجم به 100 کشور دیگر، همه جا همکاری این دو دولت «انگلیسی تبار»(دو قدرت پیر و جوان) دیده می شود. حتی بعد از جنگ دوم اروپا که اداره مستعمرات و سرزمین های تحت اشغال بریتانیای پیر برایش مشکل شده بود، از هر کشوری که انگلیس خارج می شد، اداره آن را به آمریکا واگذار میکرد؛ نمونه آشکار آن، کمک انگلیس به آمریکا برای جایگزینی سلطه خود بر ایران و بر مناطق خلیج فارس (بعد از جنگ دوم اروپا)       است.                                                                                                          
  رابعاً- تأسیس «اسرائیل» توسط دو دولت آمریکا و انگلیس، براساس مدل «تأسیس آمریکا» ست که در چند سرزمین  اشغالی دیگر مانند «نیوزلند»، «استرالیا»، «کانادا»... نیز تجربه شده است؛ یعنی «اشغال» یک سرزمین، «کشتار» یا «اخراج» یا «تسلیم کردن» ساکنان بومی آن و سپس تشکیل «دولت مهاجران» در مناطق اشغالی...
خامساً- طی 65 سال اشغال رسمی فلسطین، در هیچ مقطعی، در هیچ موردی ، تحت هیچ شرایطی و بخاطر هیچ منفعت ملی خود، آمریکا و انگلیس در حمایت از عملکرد ضد بشری «اسرائیل» لحظه ای تردید نکرده اند...     
واقعیت حیرت انگیز«اسرائیل»، سلطه بر دو ابرقدرت قدیم و جدید است. «فصل مشترک» بودن در سیاست انگلیس و آمریکا و بلکه روح مشترک سلطه گری آنها بودن، فقط نمودار سلطه صهیونیست ها بر این دو حکومت نیست، بلکه نماد ماهیت مشترک خود آنهاست. صهیونیست ها «اصحاب سِّر» مفاسد داخلی و جنایات بی شمار آمریکا و انگلیس هستند. شاید بهترین تمثیل برای فهم رابطه رازآلود میان «انگلیس- آمریکا- اسرائیل»، همان عقیده مسیحیان به وحدت ذاتی میان سه گانگی وجود «پدر- پسر- روح القدس» ¬باشد. ایدئولوژی و اندیشه مشترک این سه حاکمیت، برتری نژادی و واداشتن سایر اقوام و جوامع بشری به پذیرش بردگی خویش است. روحیه نژادپرستی  هریک از این «سه گانه» در گذشته های دور و نزدیک، همواره علیه سایر جوامع و نژادها فاجعه آفرین بوده و اگر یک نژاد دیگری – در همین اروپا- ادعای برتری نژادی کرده، آنچنان بلایی برسرش آورده اند که مجبور به پذیرش برتری نژادی این «سه گانه» و قبول بردگی آنها شده است؛ «آلمان ها» عبرت تلخ روزگارما هستند...
بنابراین بدون اجازه اسرائیل، یعنی بدون ارضای صهیونیست ها، امکان هیچ تفاهم و تعاملی با آمریکا و انگلیس وجود ندارد... لذا تأیید «هولوکاست» به عنوان بیعت با اسرائیل، نخستین شرط ورود به بارگاه این مثلث درهم تنیده است؛ اما به هیچ وجه کافی نیست و صرفاً «شاه کلید» و رمز پذیرش بردگی دربرابر صهیونیسم جهانی است.
همین جا ذکر این نکته برای «مبارزان» ضد آمریکا یا انگلیس یا اسرائیل، بسیار مهم و سرنوشت ساز است: نه فقط همکاری با یکی از این سه تا، بدون هماهنگی با دوتای دیگر، واقعاً ناممکن است؛ بلکه مبارزه با یکی از این ها، بدون مبارزه با دوتای دیگر، بیهوده است؛... بیچاره کسانی که مثلاً مبارزه با اسرائیل را با کمک آمریکا و انگلیس دنبال بکنند؛ بیچاره تر کسانی هستند که با تکیه بر عوامل منطقه ای آمریکا و انگلیس، قصد نجات فلسطین از چنگال اسرائیل را دارند...
نکته دوم: در نظام های سکولاریستی غرب- از جمله انگلیس و آمریکا-، در ورای ظواهر رسمی حکومت، یک هویت تاریخی- فرهنگی- قومی با ماهیت ایدئولوژیک وجود دارد که تمام راهبردهای اصلی برمبنای ایدئولوژی دینی (و نژادی) تنظیم و پیگیری می شود. لذا آنها حتی با ظواهر اسلامی شهروندان مسلمان خود (مثلاً حجاب خانم های تازه مسلمان) بشدت مخالفت و معارضه می کنند و آنان را به عنوان «عوامل بیگانه» با هویت اجتماعی خود، شدیداً طرد می کنند. در بینش غربی ها، بدیهی است که  آنها «غیر مسیحی» را شریک قابل اعتمادی برای خود ندانند و هرگز یک «دولت غیر مسیحی» را مثلاً به «اتحادیه اروپا» راه ندهند؛ یک مثال عبرت انگیز می تواند مطلب را روشن تر کند: دولت سکولار- لیبرال جمهوری لائیک ترکیه از زمان توافقنامه رم (1957) تا پیمان ماستریچ (1993) و شکل گیری اتحادیه اروپا، به تمام خواسته های نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اروپا و آمریکا تمکین کرد و از هرجهت بردگی «اسرائیل» را به جان خرید، به امید آن که به عضویت «اتحادیه اروپا» پذیرفته شود، ولی تابحال صرفاً به دلیل آن که ملل عضو این اتحادیه «مسیحی» اند و ملت ترک «مسلمان» هستند، از ورود به اتحادیه اروپا محروم مانده است. در سال98-1997 یک بار شاهد صحنه ایی رقت بار در تلویزیون (  ( z d fآلمان  بودم که هرگز آن را فراموش نمی کنم: مسعود ییلماز نخست وزیر وقت ترکیه (مسلط به زبان آلمانی) در یک میزگرد تلویزیونی با لحنی ملتمسانه در اعتراض به عدم پذیرش کشورش، خطاب به سران اتحادیه اروپا می گفت: شما هرچه از ما خواستید، ما انجام دادیم؛ فقط دین مردم ترک را نمی توانیم (از اسلام به مسیحیت) تغییر دهیم!!! ...
نکته سوم: غالباً کارگزاران حکومت دینی جمهوری اسلامی، در مواجهه با غرب کاملاً سکولار می اندیشند و سکولار موضع می گیرند و سکولار تحلیل می کنند. گویی در ورای ظاهر دینی خود، از هویت فکری- اعتقادی خویش «شرمنده» هستند؛ و دقیقاً همین موضوع، «نقطه ضعف» و موضوع چالش آفرین برای نظام جمهوری اسلامی بوده است...
اگر علت آن، وجود نظام سکولاریستی آموزش عالی در پرورش نیروی انسانی است، قابل اصلاح است؛  اگر دلیل آن، مرعوب و مجذوب بودن کارگزاران در برابر غرب است، باید نیروی انقلابی را به کار گرفت؛
اگر بهانه آن، مراعات اصل «تقیه» است، که اصلاً در جایی که صدها آیات قرآنی و هزاران احادیث معصومین (ع) در نقد «اهل کتاب» و نیز قانون اساسی و مواضع رهبری انقلاب طی 35 سال گذشته مبنی بر تأکید صریح بر اسلامیت انقلاب و آرمان-های نظام، در اختیار بشریت است، چه چیزی را می توان با این تقیه پنهان کرد؟!...
 تجربه 35 ساله نشان می دهد که ما در هیچ مقوله ای توان برابری با غرب را نداریم، مگر در نبرد ایدئولوژیک. اتفاقاً هرگاه با نگاه اسلامی ناب در هر مقوله ای با غرب وارد چالش شدیم، پیروز شدیم.  
به نظر می رسد، صداقت و صراحت مسئولان در برخورد اعتقادی با غرب و خصوصاً با مثلث «انگلیس- آمریکا- اسرائیل»، جلوی زیان های بزرگی را می تواند بگیرد و البته فوائد بی شماری هم تا به حال به همراه آورده است.
 نکته چهارم: این «تثلیث سیاسی» که بنیانش بر جنایت و خباثت و خیانت علیه بشریت و خصوصاً ضدیت با امت اسلامی و کینه توزی علیه هویت مذهبی ایرانیان است، هر نوع کرنش و حتی تعارف سیاسی ما را نشانه «فریبکاری» یا «ساده لوحی» یا «ترس» یا «ضعف» یا «نیاز» ما قلمداد می کند و حیثیت ما را بر باد می دهد.
تصور کنید، یک گروهی به دلائل گوناگون، از دین و مذهب و فرهنگ و همه مقدسات و عزت و وحدت و قدرت شما متنفرند و وجودتان را مانع سلطه گری خود در جهان می دانند؛ آنها این نفرت را در هر موقعیتی با تمام امکانات و عوامل خود، به رخ شما کشیده اند؛ آنها در توطئه چینی، فتنه گری، تحقیر، ترور، کودتا، حمایت از دیگران در جنگ، تهدید به جنگ، تحریم،... و هر کینه توزی دیگری که توانسته اند، علیه شما انجام داده و می دهند؛ و درست در همین شرایط، شما بروید با «روی باز» و یا «دست دراز»، آنها را به دوستی و همکاری دعوت کنید،... واقعاً آنها چه برداشتی از شما و پیشنهادتان خواهند داشت؟
آیا آنها در شرایط روانی خودشان، حق ندارند، کار شما را نشانه «حیله گری» یا «خوش باوری» یا «درماندگی» یا «خودباختگی» یا «شکست پذیری» و یا «تأثیرگذاری رفتارشان بر شما» تلقی کرده و بر گستاخی خود نسبت به شما بیفزایند؟!...
 این نکته، شاید بدیهی ترین مسأله روانی در آدمیان باشد که انکار یا بی توجهی نسبت به آن هیچ سودی ندارد...
هشدارهای خداوند، مانند «و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم...» (سوره بقره/آیه120) قابل تردید نیستند.
تجربه تلخ اعتماد دولت های مصدق، بازرگان و بنی صدر به غرب را نباید نادیده گرفت. البته طی بیست سال اخیر نیز دولت هاشمی رفسنجانی «گفت و گوی انتقادی» را با نرمش قهرمانانه در برابر اروپا تجربه کرد، نتیجه آن، دادگاه میکونوس شد؛ دولت خاتمی با «گفت و گوی تمدن ها» به کرنش در برابر این «سه گانه» روی آورد، پاسخ قاطع غرب، «محاصره نظامی» ایران و «محور شرارت» نامیدن جمهوری اسلامی بود... آیا این تجربه های سنگین و پر هزینه برای مملکت ما کافی نیست؟
دولت یازدهم ظاهراً با همان رویکرد آزموده شده- و البته با شتابی بیشتر-، اقدامات خود را عجولانه آغاز کرده است...                       هیچ مسلمان ایرانی آرزویش شکست دولت جمهوری اسلامی نیست؛ اما با واقعیات پیش رو و تجربیات پشت سر، چه باید کرد؟ نگرانی امثال بنده، فراتر از موافق یا مخالف بودن با این دولت است؛ هر انسان آگاه و خردمندی باید از عوارض جبران-ناپذیر این «ریسک بزرگ» برای مملکت اسلامی خود هراسناک باشد.گام نهادن در دامی که تاکنون صدها دولت و جامعه بشری را در شرق و غرب عالم به هلاکت انداخته، هراسناک نیست؟!
برای هر شرایطی راهبردهای حکیمانه امام خمینی نجات بخش و رهنمودهای امام خامنه ای راهگشاست؛  غربی ها چنان تبلیغ می کنند که گویی، تهدید و تحریم آنها تا به حال مانع ایران از دست یابی به سلاح اتمی بوده است؛...چرا دولتمردان ما به آنها تفهیم نمی کنند که فتوای شرعی امام امت اسلامی، تنها علت پرهیز ما از تولید سلاح اتمی است ؟ چرا دولتمردان ما در مسیر تشکیل امت واحده اسلامی- طبق سیره و سنت رسول الله (ص)- و مطابق با مقدمه و اصول قانون اساسی (سوم/بند16؛ یازدهم) اقدام نمی کنند؟ آیا اگر دولت جمهوری اسلامی طبق اصل 154قانون اساسی «از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان» حمایت کند، مستکبرین فرصت محاصره و تهدید ایران را پیدا می کنند؟  اگر دولت دهم به حمایت از قیام عمومی 99درصدی مردم اروپا و آمریکا اقدام می کرد و در برابر بیداری عظیم اسلامی در منطقه منفعل نمی شد، امروز دولت یازدهم در برابر گردن کشی «تثلیث سلطه» احساس انفعال نمی کرد.
به هر حال همه ما باید توجه داشته باشیم که استراتژی دشمن در چنین شرایطی قابل تشخیص است :
الف- تغییر راهبرد «مقاومت برای پیشرفت» ما به «وادادگی برای روزمره گی» ما؛
ب- تغییر «اتحاد ملی حول محور مبارزه با استکبار»، به «تفرقه ملی بر سر موافقت یا مخالفت با سازش با آمریکا»؛
ج- سوق دادن دولت یازدهم به انجام رفتاری که ناخواسته به تقابل با نیروهای انقلاب منجر شود؛
د- تحریک نیروهای ولایی، درموقعیتی که رهبر عظیم الشأن انقلاب همگان را به «مهلت دادن» به دولت فراخوانده اند؛
ه- به سکوت کشاندن و مأیوس کردن «نخبگان و خواص» در برابر راهبرد حکیمانه امام خامنه ای برای دولت یازدهم:یعنی مجوز تکرار تجربه « نرمش قهرمانانه» برای ممانعت از دل بستن کسانی که در آرزوی تکرار«جام زهر» خیال بافی می کنند.
درخواست منطقی از حامیان وهمراهان دولت یازدهم آن است که این احساس «امید کاذب» را القاء نکنند که گویا ارضای تمنیات آمریکا، مشکل گشای ماست و کلید ساز و کلید دار واقعی «باراک اوباما» ست؛ زیرا اگر تمام توقعات نامشروع آمریکا پذیرفته شد، اما مطابق 115 سال تجربه جهانیان و 60 سال تجربه مستقیم ایرانیان، باز هم آمریکا نشان داد که همان «شیطان» بزرگ است،«تدبیر» دولت ما چه خواهد بود!؟بنابر این توصیه عاقلانه آن است که آقایان تعجیل نکنند.                                                                                           
 تحلیل نگارنده آن است که به زودی رابطه جمهوری اسلامی ایران با اکثر «ایالات مستقل آمریکا» برقرار خواهد شد و انتظار وقوع این اتفاق طولانی نخواهد بود.شاید این جمله امام خامنه ای در این لحظات حساس، بیدار کننده همه ما باشد که «جنگ،جنگ اراده هاست؛ هرکه عزمش بیشتر باشد، او برنده است؛ جنگ عزم های راسخ است»...                                                                    
ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
(محمدعلی رامین 12/7/92)  

آیا از نظر امام خمینی (ره) و علامه مصباح یزدی، تفاوتی در ماهیت و نظریه "جمهوری اسلامی" وجود دارد؟

نقش و جایگاه مردم در جمهوری اسلامی:

آیت‌الله مصباح در این باره معتقد است:

«رأی و رضایت مردم باعث به‌وجود آمدن یک حکومت می شود. خداوند متعال به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم می‌فرمایند: «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» (انفال/62) خداست که تو را با یاری خویش و مؤمنان تقویت کرد. کمک و همدلی مردم در عینیت بخشیدن به حکومت -حتی حکومت پیامبر صلی‌الله علیه و آله وسلم- است. ما شیعیان معتقدیم که خدای متعال بعد از پیغمبر اکرم(ص)، حضرت علی علیه السلام را برای حکومت تعیین کرده بود. پس حکومت ایشان ازطرف خدا تعیین شده بود ولی ایشان 25 سال اقدام به تشکیل حکومت نکردند، چرا؟ برای اینکه مردم یاری‌اشان نکردند. مدتی در حدود 6 ماه ایشان، حضرت زهرا سلام‌الله علیها و حسنین علیه‌السلام را برمی‌داشتند و در خانه مهاجرین و انصار می رفتند و یادشان می آوردند که مگر فلان روز نبودید که پیامبر (ص) چه گفت؟ مگر در غدیر من را معرفی نکرد؟ پس چرا حمایت نمی کنید؟ هرکسی بهانه ای می آورد. اول سلمان و ابوذر و مقداد بودند و بعد عمار هم ملحق شد. بعد از 6 ماه محاجه، ایشان با همراهی حضرت زهرا سلام الله علیها، 12 نفر حاضر شدند طرفداری از امیرالمؤمنین علیه السلام بکنند، ولی نمی شد حکومت تشکیل داد. بعد از 25 سال مردم از حکومت های دیگر سرخورده شدند و به در خانه حضرت آمدند. ایشان آنجا خطبه شقشقیه را ایراد فرمود: "لولا حضور الحاضر و قیام الحجت به وجود الناصر ... لالقیت حبلها علی غاربها" اگر شماها حاضر نشده بودید و اگر نبود که با وجود یاران و ناصران حجت بر من تمام است، باز هم خلافت را رها می کردم. حالا که من ناصر دارم، حجت بر من تمام است. دیگر نمی توانم شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنم، چون ناصر دارم. همچنین از آن حضرت نقل کرده اند: "لا رأی لمن یطاع" یعنی: "کسی که فرمانش پیروی نمی شود، رأیی ندارد" این سخنان همگی بیانگر نقش مردم در پیدایش و تثبیت حکومت الهی، خواه حکومت رسول الله (ص) و امامان معصوم (ع) و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت است... گرچه "مقبولیت" با "مشروعیت" تلازمی ندارد. اما حاکم دینی حق استفاده از زور برای تحمیل حاکمیت خویش ندارد.»(2)

همانطور که از توضیحات بر می‌آید، آیت‌الله مصباح، وجود مردم را در تحقق و عینیت بخشیدن به حکومت امری کاملاً ضروری و لازم دانسته اما در عین حال به این نکته اساسی نیز تاکید دارد که وجود و حضور مردم در ایجاد حکومت و هم‌چنین یاری دادن به آن، دلیلی بر مشروعیت آن حکومت تلقی نمی‌شود، چه آنکه بنا بر آموزه های شیعی، در همان دوره بعد از رحلت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم، 3 خلیفه ای که هر کدام نیز در ابتدا با یاری اکثریت مردمان، حکومت کردند، به علت غصب جایگاه امام معصوم علیه‌السلام، حکومت نامشروع و طاغوت را بنا نهادند. زیرا تنها حکومتی "مشروعیت دینی" دارد که یا مستقیماً توسط معصوم علیه السلام اداره گردد و یا اینکه در زمان غیبت، به دست فقیه عادل و یا با حکم تنفیذ آن باشد، در غیر این صورت، حتی اگر این حکومت مورد خواست اکثریت مردم نیز باشد، علی‌رغم "مقبولیت"، فاقد "مشروعیت" است.(3)

آیت‌الله مصباح به‌منظور توضیح بیشتر و تذکر پیرامون خلط نکردن دو مقوله "مقبولیت" و "مشروعیت" حکومت اضافه می‌کند:

«حکومت های دیکتاتوری با استفاده از انواع ابزار نظامی و غیر نظامی و سایر نیرنگ ها و شگردها، پایه های حکومت خود را مستحکم می کنند... اما حکومت های مردمی قدرت خویش را از توده مردم اخذ می کنند و اتکایشان به زور بازو و قدرت و ثروت و افراد و گروه های خاص نیست. اتکای حکومت مردمی به عموم مردم است، خواه حکومت اسلامی باشد یا حکومت عرفی و سکولار... ما نیز هیچ‌گاه نقش مردم را نفی نمی کنیم، بلکه بر اهمیت آن تأکید داریم. تا کمک مردم نباشد، فعالیت های اجتماعی و به طریق اولی کار حکومت به سامان نمی رسد، اما در عین حال نباید آن را با مشروعیت خلط کرد.»(4)

و هم‌چنین در سخنانی دیگر تأکید می کند:


ادامه نوشته

ثمرات جنگ با خدا و ويژگي‌هاي علم مبارزه اسلامی

بخش دوم سخنراني استاد حسن عباسي در همايش هم‌انديشي فعالان بين المللي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي

ویژگی اول این علم مبارزه، مجاهدت است، جهاد اکبر و سپس جهاد اصغر. ویژگی دوم آن مفهوم ولایت‌پذیری است. در اینجا جنگ اصلی ما شروع می‌شود. ولایت آن‌گونه که قرآن می‌فرماید، عام است. هم ولایت از آنِ طاغوت است، هم از آنِ الله. مؤمنین به الله، ولایت الله را می‌پذیرند و خداوند آنها را از ظلمات به سمت نور می‌برد. کفار که ولایت طاغوت را می‌پذیرند، قرآن می‌فرماید آنها را از نور خارج می‌کند و به سمت ظلمات می‌برد.

ما نتوانستیم علم مبارزه خالص اسلامی مبتنی بر قرآن را معرفی کنیم. الان در جامعه خود ما این‌گونه جا افتاده که هر کس ولایت‌پذیر است، یعنی طرفدار ولایت‌فقیه است و بقیه مردم که طرفدار ولایت فقیه نیستند، ولایتی ندارند. این یک ضعیف در معرفی علم مبارزه است. مبارزه این است که انسان! تو تا انسان هستی و حب می‌ورزی، برای خودت ولایت ایجاد کرده‌ای. وقتی شما به کسی یا چیزی حب ورزیدید، او بر شما ولایت دارد، مگر بگویید منِ انسان حب نمی‌ورزم و آن قسمت که در قلب من هست و اسمش سقاف است و به آن حب میورزم، کنده و دور انداختهام. خب! چنین کسی که دیگر انسان نیست. کسی که حب و بغض نداشته باشد، انسان نیست. حب و بغض به انسان تولی و تبری میدهد.

 

دو فرع آخر اصول و فروع دین ما، تولی و تبری، فروع قدرت نرم و علم مبارزه است.

 به این معنا که ما بالاخره به یک چیزهایی، ماشین، خانه، فرزند و همسر و اطرافیانمان حب می‌ورزیم. به هر کسی و هر چیزی حب ورزیدیم، او بر ما ولایت پیدا می‌کند. از هر کسی بدمان آمد و نفرت داشتیم، از او اعلام برائت می‌کنیم؛ تولی و تبری.ما تولی و تبری را برده و آخر فروع دین

ادامه نوشته

پيامبر صلى الله عليه و آله:

يا اَيُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه  وَ الشَّيطانُ وَ الحَقُّ وَ الباطِلُ وَالهُدى وَ الضَّلالَةُ وَ الرُّشدُ وَ الغَىُّ وَ العاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ العاقِبَةُ وَ الحَسَناتُ وَ السَّيِّئاتُ فَما كانَ مِن حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما كانَ مِن سَيِّئاتٍ فَلِلشَّيطانِ لَعَنَهُ اللّه ؛

اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنياست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شيطان ملعون است.

وشیاطین امروز اسراییل، امریکا، انگلیس و طرفدارانشان هستند

بدون شرح

در باره فیلم در دست تهیه "لاله"

مي گويند- و شايد فقط يك لطيفه باشد- كه دزدي به خانه اي دستبرد زده و آنچه را در دسترس بود، به يغما برده بود. مأموران پليس بعد از حضور در محل و بررسي كارشناسانه و فني، اعلام كردند كه سرقت در فاصله بين ساعات يك تا سه نيمه شب صورت گرفته است و صاحبخانه كه مردي پاكدل، اما ساده انديش بود، شانه به نشانه تعجب بالا آورد و گفت؛ پس اين آقاي دزد كه تمام شب گذشته را مشغول دزدي بوده است، نماز شبش را چگونه و در چه فرصتي به جاي آورده است!
در اين نوشته، اگرچه به فيلم در دست تهيه «لاله» و سفارش ساخت آن به يك كارگردان بدسابقه اشاره اي رفته است ولي موضوع آن ساده انديشي برخي از خودي هاي پاكدل و پي آمدهاي پرهزينه اي است كه فريب خوردگي آنها در پي داشته و به مردم و نظام تحميل مي كند. در كيهان روز چهارشنبه 21 تيرماه سفارش يك فيلم با عنوان «لاله» به يكي از كارگردانان و تهيه كنندگان ايراني و بدسابقه «هاليوود» به نقد كشيده شده بود. داستان اين فيلم به روايت يكي از كارگردانان خوشنام و متعهد و البته ساده انديش كشورمان، چنين است؛
«فيلم سينمايي «لاله» نشان دهنده دختر ايراني است كه توانسته به عنوان يك قهرمان ايراني در عرصه بين المللي خوش بدرخشد. به اعتقاد من سوژه اين فيلم يك سوژه روز جهان شمول است كه مي تواند بخش عمده اي از تبليغات عليه ايران مبني بر عدم وجود تمدن و تجدد در زندگي شهرنشيني را خنثي كند.»!!
همين كارگردان عزيز كشورمان در ادامه مي گويد؛ «باور افكار عمومي دنيا درباره زن ايراني اين است كه او آزادي عمل و استقلال در فعاليت اجتماعي ندارد و يا حتي اجازه رانندگي ندارند. با اين اوصاف گمان مي كنم پروژه سينمايي «لاله» مي تواند پاسخي به تمام شبهات مطرح شده در اين خصوص باشد.»!
قبل از پرداختن به موضوع اصلي، اشاره به اين نكته نيز ضروري است كه ساخت فيلم «لاله» به كارگرداني واگذار شده كه طي دو دهه اخير در هاليوود به تهيه فيلم هاي مستهجن و سكسي مشغول بوده است و در گزارش دو هفته قبل كيهان درباره وي آمده بود؛
«اسدالله نيك نژاد معروف به اسي نيك نژاد سالهاست در استوديوهاي 
درجه 3 و 4 هاليوود به توليد آثار مستهجن و پورنو اشتغال دارد...
... در كارنامه تهيه كنندگي اسي نيك نژاد چهارده فيلم و سريال تلويزيوني به چشم مي خورد. در بين اين فيلم ها عناويني ديده مي شود كه شهرت خود را مديون بي پردگي و صحنه هاي مستهجن است، فيلم هايي كه به هدف اغواي تماشاگر ساخته شده اند.
از جمله سريال «خاطرات كفش قرمز» كه نيك نژاد يكي از مديران توليد و تهيه كنندگان آن بود. مجموعه اي كه هر قسمت آن از چند بخش اروتيك با محوريت خاطرات يك زن ساخته شد. سريالي كه در نمايش برهنگي هيچ منعي براي خود قائل نيست. اين سريال در پنج فصل (در سال هاي 1992 تا 1999) توليد شد. يكي از كارگردانان اين سريال، پورنوساز معروف، زلمان كينگ بود كه با فيلم هايي مملو از صحنه هاي اروتيك چون «اركيده وحشي» و «انحرافات زنانه» شهرت دارد.»
توضيح بيشتر درباره كارنامه اين كارگردان را مي توانيد در يادداشتي با عنوان «رالي با يك فيلمساز بدنام» كه به قلم برادر عزيزم آقاي «سعيد مستغاثي» در صفحه 14 كيهان چهارشنبه 21 تيرماه به چاپ رسيده است، مشاهده كنيد. ولي هويت و كارنامه كارگردان ياد شده موضوع يادداشت پيش روي نيست، بلكه سخن درباره تلقي ساده انديشانه دست اندركاران سينمايي كشورمان است. بخوانيد؛
يكي از اين دست اندركاران سينمايي كشورمان كه فردي خوشنام و خوش سابقه نيز هست و در صداقت و دلسوزي ايشان براي اسلام و نظام اسلامي نمي توان ترديد كرد درباره انگيزه سفارش فيلم ياد شده مي گويد؛ «فيلم سينمايي «لاله» نشان دهنده يك دختر ايراني است كه توانسته است به عنوان يك قهرمان ايراني در عرصه بين المللي خوش بدرخشد»! و مي افزايد به اعتقاد من سوژه اين فيلم يك «سوژه روز جهان شمول»! است كه مي تواند بخش عمده اي از «تبليغات سوء عليه ايران مبني بر عدم وجود تمدن و تجدد در زندگي شهرنشيني را خنثي كند»!
اكنون سؤال اين است كه آيا سمبل و نماد زن مسلمان ايراني، دختري است كه در مسابقات بين المللي «رالي» شركت مي كند؟! و آيا از نگاه اين برادر- متاسفانه ساده انديش- نشانه تجدد و زندگي مدرن، شركت اين دختر خانم فرضي در مسابقات اتومبيلراني است؟! آيا اينگونه «نمادها» دقيقا همان نمادهايي نيست كه آمريكا و متحدانش براي ايران آرزو مي كردند و انقلاب اسلامي اين آرزو و ده ها آرزوي مشابه ديگر نظير «انتخاب دختر شايسته»! و... را بر باد داد؟ چرا بايد از كيسه ملت و از بيت المال مسلمين براي تحقق آرزوهاي بربادرفته و الگوهاي ويرانگر غرب وحشي هزينه كنيم؟ و تازه، اين اهانت آشكار به شخصيت زن مسلمان ايراني را مقابله با تبليغات سوء آمريكا و متحدانش عليه زنان افتخارآفرين كشورمان بناميم؟! مبلغ 5 ميليارد توماني كه به كارگردان سكسي ساز و پورنوپرداز دست چندم هاليوود پرداخت شده است، بماند!...
حالا به چند نمونه زير كه فقط اندكي از بسيارهاست توجه كنيد؛
3 مايكل هايدن، رئيس سابق سازمان «سيا» كه به گفته خود، بيشترين دستور كار وي مقابله با فرهنگ پرجاذبه انقلاب اسلامي و پيشگيري از سرايت آن به ساير ملت هاي مسلمان و غيرمسلمان - توجه كنيد قيد غيرمسلمان نيز تاكيد هايدن است- بوده است طي سخناني در مركز استراتژيك «آمريكن اينترپرايز» كه در روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز- فوريه 2011- به چاپ رسيده است، مي گويد؛ «با نظر ژنرال رابرت گيتس مخالفتي ندارم كه بايد در ايران از گروه ها و جريانات همپيمان خود براي ترويج فرهنگ ليبرال دموكراسي مخصوصا در ميان زنان و جوانان استفاده كنيم، اما از نگاه من، راه كار موثرتر آن است كه ديدگاه و نظر خود را به افكار و نظرات گروه ها و شخصيت هاي طرفدار رژيم القا كنيم. چرا كه در اين حالت، آنچه ما مي خواهيم را كساني مطرح كرده و بر آن اصرار مي ورزند كه رژيم اسلامي آنان را بخشي از بدنه خود مي داند» (نقل به مضمون).
3 بعد از پيروزي رجب طيب اردوغان و عبدالله گل در انتخابات تركيه، روزنامه صهيونيستي و انگليسي زبان «جروزالم پست» در گزارشي با عنوان «پيروزي روسري ها» كه نمي توان دقت در مستندات آن را ناديده گرفت نوشت «آقايان اردوغان و عبدالله گل، پيروزي خويش را مديون روسري همسران خود هستند. حجاب همسران اين دو سياستمدار ترك، فقط نشانه پايبندي به يك آموزه اسلامي نيست، بلكه «نماد»ي است كه از پيوند آنان با انقلاب خميني حكايت مي كند و در ميان مسلمانان منطقه به عنوان نمادي از احترام به شخصيت زن شناخته مي شود». 
3 نگارنده همزمان با جنجال دولت فرانسه عليه حجاب يك خانم مسلمان فرانسوي و مخالفت شديد با حضور و تحصيل وي در دانشگاه پاريس، به محضر يكي از بزرگان رفته بودم. ايشان مي فرمودند؛ نظام كاپيتاليست فرانسه، علي رغم تقابل سوسياليسم با كاپيتاليسم، حضور ميتران سوسياليست را با عنوان رئيس جمهور اين كشور به آساني براي چند دوره تحمل مي كند ولي حجاب يك خانم مسلمان را در دانشگاه پاريس تاب نمي آورد! چرا؟! چون نمي خواهد و نمي تواند ميان حجاب و علم آموزي رابطه اي تعريف شود.
3 مؤسسه آمريكايي «كارنگي» كه بررسي هاي ميداني و نتيجه آن در ميان دولتمردان تصميم ساز آمريكا از اهميت ويژه اي برخوردار است و به قول «جيمز ولسلي» رئيس اسبق سازمان سيا، نگاهي موشكاف به مسائل پيراموني و راه حل هاي آن دارد، در گزارشي مي نويسد؛ «فمنيسم در ايران جايگاه درخور توجهي ندارد. انقلاب خميني(ره) زنان را در موقعيت برجسته اي از علم و دانش و نقش آفريني اجتماعي قرار داده است. اين موقعيت در آمريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي نيز كم نظير است» و...
3 شاهرخ باوند، رزمنده شهيدي بود كه سپاه نسبت به شهادت يا اسارت وي در ترديد بود. آن روزها، راديو بغداد نام برخي از رزمندگان اسير را اعلام مي كرد. برادران ديگر شاهرخ كه همگي از برادران رزمنده و حزب اللهي بوده و هستند، با اين تصور كه شايد مادرشان مايل به شنيدن برنامه راديو بغداد و كسب خبر احتمالي از فرزندش باشد ولي به خاطر شخصيت حزب اللهي فرزندانش از اين كار شرم دارد، خطاب به وي گفتند؛ اگر مايل هستيد، به راديو بغداد گوش كنيد شايد خبري از برادرمان به دست آوريد! و مادر با عصبانيت پاسخ داد؛ يعني مي گوئيد، ده ها دشنام راديو بغداد به حضرت امام(ره) را تحمل كنم! با اين اميد كه خبري از فرزند رزمنده ام بگيرم!
3 آقايان دست اندركار امور سينمايي كشور! لطفا چند دقيقه اي از اوقات روزانه خود را به شنيدن و خواندن گزارش ها و اخبار رسانه هاي آمريكايي، اروپايي، صهيونيستي و نيز دقايقي را به رصد گزارش ها و اخبار رسانه هاي منطقه اختصاص بدهيد، تا از جايگاه و نقش برجسته اي كه زنان مسلمان كشورمان در تحولات عميق و ضد استكباري اين روزها در منطقه و جهان داشته و دارند باخبر شويد و... در اين صورت، بي ترديد و به يقين از معرفي دختر «رالي باز» به عنوان نماد زن ايراني، شرمنده مي شويد و شايد زير لب اين بيت از غزل خواجه شيراز را خطاب به خود زمزمه كنيد؛
جاي آن است كه خون موج زند در دل لعل
زين تغابن كه خزف مي شكند بازارش

حسين شريعتمداري 
به نقل از روزنامه کیهان دوم مرداد

سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر گرامی باد

با درود و صلوات به روح پاک شهدای جنگ تحمیلی

ظهور عصر پساسكولار


شبكه دولتي انگليس معتقد است برخلاف تحليلي مشهور كه دين بر اثر مدرنيزاسيون از ميان مي رود، اكنون معلوم شده كه نفوذ و نقش دين رو به گسترش است و نظريه پردازان از ظهور عصر پساسكولار سخن مي گويند.
وبسايت بي بي سي در تحليلي، با اشاره به اينكه ماركسيست ها دين را افيون توده ها مي خواندند و همين نظر از سوي جريان هاي مخالف دين ترويج شد، نوشت: تحليل هاي سنتي مبتني بر نظريه مدرنيزاسيون پيش بيني مي كردند با مدرنيزه شدن جوامع نقش دين در زندگي اجتماعي و سياسي كاهش مي يابد و در نهايت از امر مقدس اثري جز در حيطه خصوصي باقي نماند. جامعه مدرن اروپايي از اواخر قرون وسطا براساس تفكيك روزافزون زندگي اجتماعي شكل گرفت تا چند دهه قبل به نظر مي رسيد كه خاستگاه جامعه غربي مدرن در رهايي از دين و تفكيك امر مقدس خصوصي (ديني) و امر سكولار عمومي (عرفي) است ولي ستاره بخت نظريه سكولاريزاسيون كه در دهه 1960 رونق داشت در دهه 1980 افول كرد. از جمله رويدادهايي كه ناقوس مرگ اين نظريه را به صدا درآورد مي توان به انقلاب ايران، و پيدايش جنبش اكثريت اخلاقي در آمريكا اشاره كرد.
نويسنده تحليل مي افزايد: جامعه شناسان كلاسيك بر اين باور بودند كه دين بر اثر فرايند مدرنيزاسيون از ميان مي رود يا به حاشيه رانده مي شود؛ اما امروز بيشتر پژوهشگران علوم اجتماعي تصديق مي كنند كه با پيشروي مدرنيته دين نه از ميان رفته، نه به عرصه خصوصي محدود مانده و نه نفوذ اجتماعي خود را كاملاً از دست داده است. نظريه پردازاني همچون هابرماس از ظهور عصر پساسكولار سخن مي گويند و به واكاوي نقش مضمر دين در نهادهاي غربي، از جمله نظام حقوقي آن، و در ايجاد و تقويت حس شهود اخلاقي، شهروندي و همبستگي مدني مي پردازند.
بي بي سي مي نويسد: در دنياي مدرن نه فقط شكل هاي سنتي باورها و كنش هاي ديني باقي مانده بلكه صورت هاي جديدي از اديان كهن و اديان نوين هم سر برآورده اند. امر مقدس از ميان نرفته، تنها به صورت هاي ديگري تغيير شكل داده است. پذيرش اين واقعيت و نقد آن نخستين گام در جهت فهم اهميت امر مقدس در زندگي اجتماعي انسان است.
تحليلگر بي بي سي با اشاره به تناقض ادعاي ماركسيست ها عليه دين و سپس انفعال آنها در مقابل موج انقلاب اسلامي نوشت: گروه هاي چپ، كه سوداي مبارزه با امپرياليسم در سر داشتند در آغوش اسلام سياسي افتادند و سر بر آستان آيت الله خميني نهادند بي آن كه به ناسازگاري اسلام سياسي و پروژه رهايي ماركسيستي بيانديشند.
بي بي سي در پايان نتيجه گرفته كه دين، نظامي به هم پيوسته از معاني، اسطوره ها، شعائر، نمادها، ارزش ها و انتظارات اجتماعي روزمره است كه به زندگي گروهي از مردم معنا مي بخشد و حس تعلق به يك گروه مرجع را در آنها برمي انگيزد. در ايران كنوني دين چنان پيوند نزديكي با فرهنگ، اخلاق و سياست دارد كه يگانه راه برون رفت از مغاك هولناك فعلي و درمان پيكر رنجور اين جامعه، نقد دين و خوانش هاي ديني هژمونيك آن است. شايد بتوان عبارت ماركس را چنين بازنويسي كرد كه نقد دين پني سيلين توده هاست(!)
احتمالاً در راستاي همين نقدها!! هم بود كه دولت انگليس سلمان رشدي را براي هتاكي عليه اسلام روانه ميدان كرد. بي بي سي در ماجراي هتاكي اخير يك خواننده مبتذل مقيم آلمان عليه مقدسات اسلامي نيز از اين خواننده جانبداري كرد.
شايان ذكر است انگليسي ها در طول سده اخير دو پروژه را به موازات هم پيش برده اند. اول هتاكي علني عليه دين و ستيزه جويي با آن كه در قالب رفتار مغول وار رژيم پهلوي به ويژه رضاخان عليه مقدسات اسلامي متبلور شده. و دوم، ترويج گروهك هاي دست ساز، قلابي و انحرافي از بهائيت و وهابيت گرفته تا انجمن حجتيه، گروهك هاي موسوم به ملي- مذهبي، شبه روشنفكران ديني (به اصطلاح رفورميست) و بالاخره نفاق مذهبي شبه اصلاح طلبان كه به طور متمايز طي دهه گذشته علي الخصوص پس از فتنه 88 مورد تأكيد قرار گرفت و حتي صداي اعتراض محافل ضدانقلاب قديمي را درآورد. تشكيل حلقه لندن با حضور كساني چون سروش، كديور، عبدالعلي بازرگان، مهاجراني و گنجي، يكي از شاهكارهاي ناكام بي بي سي در پني سيلين سازي بود كه عملاً فتنه سبز را فلج كرد! به نحوي كه محافل ضدانقلاب اين حلقه را به خاطر خرابكاري هايشان هو كردند.
نقل از: روزنامه کیهان

به مناسبت روز نکبت(یوم النکبه) تولد فرزند شیطان

هدیه اوباما به مردم امریکا

آزادی رابطه با حیوانات

شاید اوباما نتوانست بر اساس وعده‌هایش، زندان گوانتانامو را تعطیل کند و شاید نتوانست به حضور نظامی در افغانستان پایان بخشد و تا سال ۲۰۱۴ نیز این حضور را به تعویق بیاندازد‌ و یا صلحی را برای خاورمیانه به ارمغان آورد اما او برای نظامیان دستاورد مهم‌تری داشت. او توانست روابط  نظامیان با حیوانات را نیز به صورت یک ماده قانونی به تصویب مجلس برساند.

اوباما البته قول داده که در صورت پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا هم ممنوعیت‌ها و محرومیت‌های تولید و توزیع فیلم‌های پورنو را از میان بردارد.

ارمغان اوباما برای همجنس‌گرایان

اما اقدامات موثر و سازنده آقای رئیس‌جمهور هنوز تمام نشده و اوباما چند روز پیش مژده داد که می‌خواهد رسمیّت «ازدواج همجنس‌بازان» را به ارمغان آورد. او تاکید کرد که به علت قانونی نبودن این ازدواج، همجنس‌بازان از حقوق مدنی خود محروم مانده‌اند و این خلاف اصول و مفاد «حقوق بشر» است.

اسکار اصغر فرهادی به روایت "هانس کریستین اندرسون"

اعتراض 21 رسانه جبهه فرهنگی انقلاب به گفتمان برنامه سینمایی«هفت»

به گزارش خبرگزاری فارس، در پی اقدامات برنامه سینمایی هفت در تلویزیون و تبدیل شدن آن به فضای جریان روشنفکری در صداوسیما 17 رسانه ارزشی و چند مرکز فرهنگی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به رئیس صداوسیما خواستار مناظره جریان ارزشی منتقد به سینما، در یک ویژه برنامه مستقل شدند.

 متن این نامه‌سرگشاده به شرح زیر است:

 ریاست محترم سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران

جناب آقای مهندس ضرغامی

همانطور که حتما مستحضر هستید، دو سال پیش با پیگیری جناب آقای جیرانی و البته چراغ سبز جنابعالی، برنامه‌ی سینمایی «هفت» به عنوان مهم‌ترین تریبون سینمایی کشور آغاز به کار نمود. برنامه‌ای که آغاز به کار آن با استقبال اهالی هنر و رسانه توام شد و تقریباً تمام طیف‌های فکری آن را اقدام و تدبیری صحیح در جهت پرداخت به موضوع فوق‌العاده استراتژیک و حیاتی «جایگاه سینما در نظام جمهوری اسلامی» ارزیابی کردند.

اما امروز با گذشت

ادامه نوشته

نامه سرگشاده انجمن هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه‌هاي تهران به علي لاريجاني


خبرگزاري آريا - انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه‌هاي تهران به علي لاريجاني رييس مجلس شوراي اسلامي نامه‌اي سرگشاده نوشتند.
 

به گزارش خبرگزاري آريا ، متن اين نامه به شرح زير است: 
جناب آقاي دکتر لاريجاني 
سلام عليکم 
اظهارات پيش از ظهر روز سه‌شنبه حضرتعالي در هشتمين همايش حکمت مطهر که در محل سالن همايش‌هاي سازمان صدا و سيما و به مناسبت سالروز شهادت شهيد آيت‌الله مطهري برگزار شد، ما دانشجويان را بر آن داشت تا از جهت يادآوري، برخي نکات را بگوييم هر چند راضي‌تر بوديم تا اين نکات را در جلسه اي دانشجويي در دانشگاه و در محضر دانشجويان اين انتقادها را به محضرتان برسانيم؛ مجلسي که در طول چهار سال عمرش نخواست و يا نتوانست مثل مجلس هفتم خود را در معرض سوالات دانشجويان هر چند سوالات تند و تيز دانشجويان قرار دهد. 
و بگذريم از اينکه گاهي اوقات کساني هم که نقد کردند، متاسفانه سرنوشت خوبي نداشتند اما علي اي حال شنيده ايم که در سخنراني اخيرتان گفته‌ايد: "اگر قصد شما خير است و هر کدام بلديد جامعه را اداره کنيد، براي اداره کشور بلد بودن و کاردان مي‌خواهيم نه اينکه با اين تئوري‌ها ساکتين فتنه، مارقين فتنه و راکبين فتنه که معلوم نيست از کدام کره نازل شده، دنبال آن هستيد که يک قبيله‌اي را حاکم کنيد ولي اين طور نمي‌شود"

در اين باب تذکر چند نکته را ضروري مي دانيم:

اولا؛ باعث خرسندي و خوشحالي ما است که شما به فکر اداره مطلوب کشور هستيد و در جهت حل مطالبات اصلي مردم، دغدغه داريد که اين هم در نوع و زمان خود بسيار مهم و قابل تقدير است اما نوع مواجهه خواص با مطالبات مقام معظم رهبري آن هم در بزنگاه‌هاي انقلاب هم در خور توجه ويژه است. 
تنها براي نمونه بد نيست بر سخنان مقام معظم رهبري در تاريخ دوم مهرماه سال 88 در ديدار با اعضاي خبرگان رهبري مروري کنيم. 
ايشان در بخشي از بيانات خود مي فرمايند: "جنگى كه وجود دارد، از جنگ نظامى اگر خطرش بيشتر نباشد، كمتر نيست" و در ادامه تاکيد مي کنند: "آنچه كه انسان از نخبگان جامعه و جريانات سياسى و گروه‌‌هاى سياسى انتظار دارد، اين است كه با اين حوادث، با اين خطوط دشمن، با بصيرت مواجه بشوند" 
رهبر انقلاب در نهايت در اين موضوع مي‌فرمايند: "گاهى سكوت كردن، كنار كشيدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است. در فتنه همه بايستى روشنگرى كنند؛ همه بايستى بصيرت داشته باشند." 
مرور اين جملات مشخص مي سازد که "گاهي سکوت کردن، کنار کشيدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است" و همان گونه که مستحضريد اين کلمات از لسان مقام معظم رهبري و ملهم از کتاب خدا و عترت رسول خدا، ساطع شده است. 
لذا بهتر است که شما به خودتان رجوع کنيد که راه حل، پاک کردن صورت مسئله نيست و اين گمان در ما بوجود آمده است که در صدد تطهير فتنه گام بر مي‌داريد؛ بد نيست که بياد بياوريم که رهبر انقلاب در ادامه سخنان آن روز تذکر مي‌دهند: "بصيرت احتياج دارد به اينكه ما شجاعت داشته باشيم، ترس نداشته باشيم؛ والّا ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرويمان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جوّ، ترس از فضا؛ اگر اين حرف را بزنيم، عليه ما خواهند بود؛ اگر اين حرف را بزنيم، فلان لكه را به ما خواهند چسباند؛ اين ترس‌ها فهم انسان را هم مختل مي‌كند. گاهى انسان به خاطر اين ترس‌ها، به خاطر اين ملاحظات، صورتِ مسئله را درست نمي‌فهمد؛ نمي‌تواند مسئله را درست درك بكند و حل بكند؛ موجب اشتباه خواهد شد."

ثانيا؛ شما گفته‌ايد که "تا کي قرار است اين سخنان را مطرح کنيد و ادامه دهيد؟ چه چيزي عايد شما مي‌شود؟ شما چقدر به فکر جامعه اعتنا مي‌بخشيد؟" و ما هم قبول داريم که بايد ديد "مشکل مردم چيست" و بايد "از مشکلات مردم که اشتغال و گراني است، سخن به ميان" آورد و همانگونه که تاکنون تاکيد کرده‌ايم بايد سياسيون و گروه‌هاي سياسي به جاي متلک پراني سياسي به مطالبات اصلي مردم که البته از جنس گفتمان انقلاب اسلامي است، بپردازند اما براي ما دانشجويان روشن و واضح نيست که چرا شما همواره در سخنانتان سعي داريد تا اتفاقات ايام فتنه‌گون پس از انتخابات رياست جمهوري را سبک و بي ارزش انگاشته تا فراموشي سپرده شود؟! ايامي که نداي "اين عمار" رهبر انقلاب حجت را بر همگان تمام مي‌کرد را چگونه مي‌شود ناديده انگاشت؟! آيا به نظر شما مي‌شود چنين گمان کرد؟! مگر اينکه شما به وقايع پس از انتخابات آنگونه که برادر گرامتان "محمدجواد آقا" از قول شما نقل مي‌کند بنگريد که ايام پس از انتخابات رياست جمهوري دهم، دعواي دو رقيب انتخابات يعني احمدي نژاد و موسوي بوده است و لاغير!

ثالثا؛ ما هم قبول داريم که "براي اداره کشور بلد بودن و کاردان مي‌خواهيم" اما اي کاش پاسخ مي داديد که شخص شما در کسوت مديريت مجلس هشتم، اداره آن را به کدام سمت سوق داده ايد؟ به سمت حل مشکلات مردم يا سياسي تر کردن موضوعات؟

برادر گرامي 
آقاي لاريجاني 
اي کاش مي‌گفتيد که مگر "وام 100 ميليوني"، "حقوق مادام العمر نمايندگان"، "کش‌دار شدن مصوبه نظارت نمايندگان"، "وقف يک شبه اموال دانشگاه آزاد" و کذا و کذا محصول همين مديريتي نيست که جنابتان تصدي گر اداره آن بوده‌ايد؟ 
اي کاش مي‌گفتيد که مجلس هشتم براي همين گراني‌ها و مطالبات مردمي چند مصوبه به ثمر رسانده است؟ مجلسي که به نظر "سياسي‌ورزي‌اش" بر "دغدغه‌مندي‌اش" براي حل مشکلات مردم مي‌چربيد! 
اي کاش هميشه از موضع نقادانه و منتقد سخن نمي‌گفتيد که در اين باب ناگفته‌ها فراوان است و ما دانشجويان باز هم از شما دعوت مي کنيم که خود را محدود به جلسات خاص محفلي و سياسي نکنيد و با حضور در جمع‌هاي دانشجويي به اين ابهامات پاسخ دهيد. 
اميدوارم مانند سابق ما دانشجويان را "كم‌بصيرتاني كه به‌دنبال تجارت سياسي" هستند نخوانيد که تنها چيزي که به دانشجويان نمي‌چسبد تجارت سياسي است. 
ما قصد کالبدشکافي از سخنان و مواضع شما را در اين وجيزه نداريم اما انتظار ما آن بود که پس از نماز جمعه رهبر انقلاب در 29 خرداد 88 که فصل الخطاب همه از جمله گروه‌هاي سياسي بود، عمارگونه وارد ميدان مي‌شديد و اينگونه سخن نمي‌گفتيد که "بخش عمده‌اي از مردم تصورشان درباره نتيجه انتخابات با نتيجه رسمي متفاوت است" تا همين سخن دستمايه چند پهلوگويي و مبهم گويي شما شود. 
برادر بزرگوار از شما مي‌خواهيم تا مطابق رويه معمولتان پاسخ ما دانشجويان را از تريبون غير دانشگاهي ندهيد چه اينکه ما دانشجويان حاضريم تا در پايان عمر مجلس هـشتم، ميزبان رياست عاليه آن در سنگر دانشگاه باشيم، باشد تا به سوالات و ابهامات دانشجويان، پاسخي روشن و شفاف داده شود.

کد خبر: 20120502120226718

از نفوذ بهاییان در بازار آکادمیک تا نقد علوم انسانی سکولار

"ما نیاز به یک متد جامع نقد داریم. در بحث و نقد معرفتی، حرفهای فراوان داریم؛ ما قائل به این هستیم که «گزاره های علوم» به سکولار و غیر سکولار قابل تقسیم هستند، اما علم ذاتاً سکولار نداریم. ما اگر بخواهیم بحث معرفتی کنیم، می توان گفت اصلولاً علم سکولار نداریم، ولی دانشمند سکولار داریم که به قطع ارتباط علم با ماوراءالطبیعه معتقدست. اینها چسبیده اند به طبیعت و می گویند هرچه در طبیعت رخ داد، حجیت دارد و قطع ارتباط کردند از مابعد الطبیعه. مانند امثال بیکن و هابز که در لویتان می آید با استناد به انجیل، مراجع روحانی را انکار می کند و آنها را از جنس شیطان می داند! ما اعتقاد داریم این نظریه ها منشأ غیر عقلانی دارند".


به گزارش پایگاه 598، نخستین جلسله از سلسله جلسات «جریان شناسی علوم انسانی سکولار در ایران» در «دانشگاه علامه طباطبایی» با حضور «پیام فضلی نژاد» (نویسنده و پژوهشگر موسسه کیهان) برگزار شد. در این نشست علمی٬ فضلي نژاد که اکنون با کتاب جدید و در حال چاپ «ارتش سری روشنفکران» مطرح است، در سخنرانی ۳ ساعته خود به ارائه شرحي جالب و تامل برانگیز از آنچه در نيمه هميشه پنهان مانده «نسبت علوم انسانی و جریان ترجمه با جنگ نرم و فروپاشی ایدیولوژیک» پرداخت.

تعیین نفطه نزاع: کار اول یک جریان شناس

اگر به سفر اخیر رهبر معظم انقلاب به قم دقت نماییم، تعبیری که ایشان برای علوم انسانی بکار می برند، "این دانش های ذاتا مسموم" است. اینها گزاره هایی در حوزه علم است که باید راجع به آن بحث کرد. آن چه که در «علم سرمایه داری» و «علوم انسانی غربی» نهفته است.

ما در این سلسله جلسات که موضوع ثابت آن «جریان شناسی علوم انسانی در ایران» بوده و قرار است به یاری خدا در دانشگاه های سراسر کشور

ادامه نوشته

دلیل هذیان‌گویی گسترده اماراتی‌ها چیست؟


بارگیری محموله سرم اعتراف­گیری به مقصد ایران !

کیهان نوشت:


 اقدام بخش فارسی دویچه وله برای انگاره سازی منفی علیه ایران تبدیل به یک افتضاح بزرگ برای دولت آلمان شد.
دویچه وله (ارگان رسمی دولت آلمان) در مطلبی القایی که بلافاصله با استقبال گسترده رسانه های ضد انقلاب مواجه شد ادعا کرد: «گمرک آلمان از صادرات 5/2کیلو سرم ویژه اعتراف گیری (تیوپنتال) به ایران جلوگیری کرد. این سرم در بازجویی و اعتراف مورد استفاده قرار می گیرد... حاکمیت ایران بارها به استفاده از مواد روان گردان در بازجویی از زندانیان سیاسی متهم شده که چهره های ملی-مذهبی و محمدعلی ابطحی معاون خاتمی در زمان ریاست جمهوری از این جمله اند.»
دویچه وله در این مطلب می نویسد: « فروش داروی اعتراف گیری تیوپنتال به کشورهای خارجی به مجوز ویژه اداره فدرال آلمان در امور اقتصاد و کنترل صادرات نیاز دارد. داروی حقیقت گویی یا سرم اعتراف گیری به ماده مخدری اطلاق می شود که به منظور گرفتن اطلاعات از فردی به کار گرفته می شود که حاضر به اعتراف بدان نیست. از جمله تاثیرات تیوپنتال این است که به محض تزریق این سرم، فرد به طور معمول بسیار اهل گفت وگو و مراوده می شود و بدون تامل افکارش را بیان می کند. این ماده در واقع توان داوری و قدرت تمرکز فرد قربانی را تحت تاثیر قرار می دهد و کارشناس بازجویی را قادر می کند تا فرد قربانی را به سوی اعتراف در زمینه اطلاعات مطلوب بازجو هدایت کند.»
افتضاحی که در شیرین کاری کم سابقه رسانه دولتی آلمان مشاهده می شود، اعتراف مسلم به «تولید سرم ویژه اعتراف گیری و شکنجه قربانیان در آلمان» و «صادرات همراه با مجوز آن به برخی کشورهای خارجی» است و جا دارد دولت آلمان و سرویس اطلاعاتی مخفی آن توضیح دهند چه قدر از این ابزار شکنجه را به کار برده و چه میزان از آن را برای دوستان خود که در کشورهای مرتجع که در حال شکنجه و سرکوب ملت های انقلابی هستند، صادر کرده اند؟
اما می ماند ادعای به کارگیری سرم ها و داروهای مشابه در ایران و علیه افراد بازداشت شده ای چون محمدعلی ابطحی که باید پرسید اولا اگر این ادعا درست است چرا همه بازداشت شده ها به طور یکسان مانند آقای ابطحی اعتراف نکردند؟ ثانیا ابطحی با تخطئه ادعای تقلب، آن را اسم رمز آشوب توصیف کرد و تصریح نمود که تقلب در حد 11 میلیون امکان وقوع ندارد، نکته ای که بعدها در اظهارات کسانی چون تاج زاده و رمضان زاده و عطریانفر و... حتی برخی عناصر مقیم خارج نیز مورد تاکید قرار گرفت. آیا مثلا به اکبر گنجی هم در آمریکا سرم و آمپول کذایی تزریق شده بود که مکرر در مکرر ادعای تقلب را به چالش کشید؟ ثالثا آیا مقام مافوق ابطحی- خاتمی- نیز که در انتخابات مجلس شرکت کرد و پروژه تحریم را که خود در آن نقش ایفا کرده بود، به هم ریخت، به خاطر تزریق سرم و دارو، برجک محافل اپوزیسیون را پرانده بود؟ انبوه همکاران رسانه های ضدانقلاب در خارج کشور که پس از شکست فتنه سبز، سازمان دهندگان آن را به رگبار حملات خود بسته اند- و بعضا در همین کشور آلمان اقامت دارند- چه؟ آیا به آنها هم سرم و آمپول تزریق کرده اند؟! رابعا آیا به برخی گردانندگان دویچه وله، از سرم کذایی تزریق کرده اند که با شیرین کاری خود، آبروی نداشته دولت آلمان را این گونه به چالش کشیده اند؟!

اگر فائزه هاشمی نصف روز زندان برود ریشم را می‌تراشم

قاسمی از فرماندهان دفاع مقدس با اشاره به حکم هشت ماه زندان و 60 ضربه شلاق عامل اهانت به فائزه هاشمی گفت: اگر چنین حکمی را برای فائزه بریدند و نصف روز این خانم زندان رفت، من ریشم را می‌تراشم!

به گزاش خبرگزاری دانشجو، سعيد قاسمي شب گذشته در جمع دانشجویان بسیجی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در مسجد فاطمه زهرا با بیان اینکه مردم در 22 بهمن سیلی محکمی به دشمنان نظام زدند، اظهار داشت: دشمن اصل نظام را هدف قرار داده است؛ اما مردم با حضور در عرصه‌های مختلف به خصوص 9 دی این فتنه را خنثی کردند.

وی با اشاره به حکم هشت ماه زندان و 60 ضربه شلاق براي عامل اهانت به فائزه هاشمی گفت: اگر چنین حکمی را برای فائزه هاشمی بریدند و نصف روز این خانم در زندان بود من ریشم را می تراشم!

فرمانده دفاع مقدس با اشاره به جنگ تحمیلی بیان کرد: در آن روز 300 هزار شهید در کنار یکدیگر جنگیدند؛ اما امروز 300 نفر از اصولگرایان نمی توانند در کنار یکدیگر قرار بگیرند.

قاسمی تاکید کرد: سرباز ولایت صد کیلومتر جلوتر از رهبرش ایستاده است تا مبادا تیر و ترکشی به ایشان برخورد کند؛ اما امروز ما شاهدیم که رهبر انقلاب جلوتر از همه ایستاده است.

وی با اشاره به تسخیر لانه جاسوسی گفت: در آن تسخیر خاک آمریکا 444 روز در دستان دانشجویان این کشور بود و این حرکت به قدری تاثیرگزار بر محافل دنیا بود که هیمنه آمریکا را در دنیا شکست و جوانان تونسی با الهام از این حرکت پرچم اسرائیل را پایین کشیدند.

فرمانده دفاع مقدس گفت: نماینده حزب اللهی و ارزشی نباید در مقابل جاسبی خم شود و یا وامدار جریان قدرت و ثروت باشد؛ بلکه نماینده باید  شهامت دست به یقه شدن بر سر جریانات داخلی و خارجی را داشته باشد.
 
قاسمی گفت: دولت نهم مدل منطقه را عوض کرد و اگر احمدی نژاد دو اشتباه استراتژیک را مرتکب نمی‌شد، تبدیل به اسطوره می شد اما من هنوز هم نمره قبولی به رئیس جمهور می دهم.

وی افزود: جریان انحرافی از سوي هاشمی و خاتمی است و قد و قواره این جریان به گونه ای نیست که اتاق فکر تشکیل دهد، در مجلس ششم هم تمام امور در دستشان بود؛ اما خدا نخواست که آن ها صندلی را از زیر پای رهبر انقلاب بکشند و مردم نیز با آن ها همراهی نکردند.

قاسمي یادآور شد: در آن زمان حاج ذبیح الله بخشی یک شیرمرد تا آخر قصه با آن روح ترکش خورده پشت در مجلس رفت و گفت اگر این نامه را پس نگیرید مجلس را به توپ می بندم.

فرمانده دفاع مقدس ادامه داد: استادی که در زمان جنگ فرار کرد اکنون با پول های جاسبی کلاس را تعطیل می کند و دستمال سبز به دستانش می بندد؛ اين درحالي است كه ما در هیچ کجای دنیا این گونه آزادی نداریم.

قاسمی ادامه داد: روزی که نظام ما ماسک 300 تومانی نداشت بچه ها بدون شرط به جنگ رفتند و اکنون جانبازان شیمیایی با یک دم و بازدم بدنشان آتش می گیرد، اين افراد خانه برای همسر و فرزندانشان نمی‌خواهند؛ بلکه پشتیبانی و حمایت از ولایت فقیه را لازم دارند.

وي با بيان اينكه ما این ریزش ا را دوست نداریم که یک روحانی با آن سابقه شکنجه جنگ ایران و عراق را دروغ بپندارد، گفت: دشمن جنس و مدل مردم ما  را شناخته است و می داند که از خارج جواب نمی گیرد برای همین از جنس خودمان و از داخل علیه ما اقدام  می کند.

اين فرمانده دفاع مقدس با تاکید بر اینکه اسلام و انقلاب به قدری اجر و قربش بالاست که با کسی شوخی ندارد، با اشاره به حباب سکه و ارز تصریح کرد: بعد از افشاگری کیهان، وزیر اطلاعات در خصوص این امر واکنش نشان داد و 10 روز بعد قوه قضائیه می گوید ما از اعدام ابایی نداریم.

کاروان جهاني الی بیت المقدس

کاروان جهاني الی بیت المقدس به ايران مي رسد
به نقل از:الف
سي ام مارس هر سال، به یاد زمین های مصادره شده از فلسطینیان تحت عنوان روز زمین گرامی داشته می شود. اما امسال، گروه های "مردم نهاد" جهان تصمیم گرفته اند تا این تاریخ را تبدیل به روزی به یاد ماندنی در خاطره ملت های آزاده جهان کنند. ۳۰ مارس سال ۲۰۱۲ میلادی موعد کاروان هایی است که تحت عنوان «کاروان جهانی الی بیت المقدس (المسیره العالمیه الی القدس)» تصمیم دارند خود را از اقصی نقاط جهان به نزدیک ترین نقطه ممکن به شهر بیت المقدس برسانند.

اهمیت شهر بیت المقدس به عنوان معبد بسیاری از پیامبران الهی برای پیروان ادیان توحیدی از سویی و ۶۴ سال اشغال، کشتار، تخریب اماکان مقدس و منازل، پاکسازی قومی و نژادی از دیگر سو، انگیزه فعالین مردم نهاد کشورهای مختلف جهان در حرکت به سمت بیت المقدس بوده است. این حرکت به غیر از جنبه های دینی که وجه اشتراک اعضای موحد کاروان ها خواهد بود، از جنبه انسانی و فراملیتی به دنبال همراه کردن وجدان های بیدار بشری جهت اعتراض به ظلمی است که به مردم فلسطین روا داشته می شود.

ساختار مدیریتی حرکت
ساختار مدیریتی حرکت جهانی الی بیت المقدس از 

ادامه نوشته

منافقین از راه ترور کسب درآمد می کنند

روزنامه نگار و وبلاگ نویس مشهور یهودی در مقاله ای که در وبلاگ خود منتشر کرد، گروهک منافقین را یک فرقه سیاسی خواند که از راه ترور کسب درآمد می کند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)، «ریچارد سیلورستین» روزنامه نگار و وبلاگ نویس مشهور یهودی که در شهر سیاتل در ایالت واشنگتون زندگی میکند در مقاله ای که در وبلاگ خود منتشر کرد ضمن تروریست خواندن گروهک منافقین از حامیان این فرقه به شدت انتقاد کرد.

سیلورستین منبع درآمد منافقین را ترور هایی خواند که برای سازمان موساد در ایران انجام می دهند و اضافه کرد: بدون شک موساد خوب پول می دهد!

من حتی احتمال می دهم ۴۰۰ میلیون دلاری را که بوش برای ایجاد بی ثباتی در ایران در سال ۲۰۰۷ میلادی اختصاص داده بود در اختیار مجاهدین یا موساد یا هر دوی آنها قرار گرفته باشد.

این روزنامه نگار یهودی در ادامه ضمن انتقاد شدید از حامیان غربی این گروهک گفت: معلوم نیست حمایتهای «آلن درشوویتز» وکیل آمریکایی که در حمایت از اسرائیل زبان زد است از گروهک منافقین در قبال چه مقدار پول صورت گرفته است؟ من که شوکه می شوم اگر او خود را ارزانتر از ۵۰۰۰۰ دلار فروخته باشد.

وی همچنین آلن درشوویتز را به واسطه نظراتش در خصوص زباله دان خواندن کمپ لیبرتی و مطرح کردن آنها در کنفرانسی به میزبانی سازمان «طرح جهانی دموکراسی (GID)»، یک افسانه نویس خواند و ادامه داد: تنها حقوق بشری که برای او مهم است حقوق اسرائیل است که هر کاری که می خواهد با فلسطینیان بکند.

درشوویتز درباره دیگران نیز مزخرفاتی به هم میبافد که در راستای منافع اسرائیل باشد.

سیلورستین همچنین ضمن اشاره به تعابیری که منافقین درباره درشوویتز به کار می برند گفت: برایم جالب است وقتی می بینم اوباش خشنی مانند مجاهدین خلق او را مدافع حقوق بشر و برجسته ترین وکیل در پرونده های جنایی در جهان می نامند.

وی ضمن انتقاد از کسانی که از مجاهدین پول می گیرند تا آنها را حامی برقراری دموکراسی در ایران معرفی کنند گفت: باید ببینیم مجاهدین قبل و بعد از انقلاب ۱۹۷۹ ایران چه افرادی را کشته اند حتی برخی از این کشته شده ها آمریکایی بوده اند.

ریچارد سیلورستین در پایان مقاله اش ضمن تاکید بر اینکه منافقین برای رسیدن به اهداف خود حاضر به استفاده از هر وسیله ای هستند افزود: هنگامی که کشتن آمریکایی ها برایشان سود آور بود، آنها را کشتند و هم اکنون که کشتن دانشمندان ایرانی برایشان سودآور و درآمد زاست آنها را می کشند.

هاشمی تحریم نکرد اما متلکش را انداخت

سایت ضدانقلاب خودنویس:

هاشمی تحریم نکرد اما متلکش را انداخت

۱۲ اسفند ۱۳۹۰ خودنویس

بخش تحلیل خودنویس: هاشمی رفسنجانی بامداد امروز در مسجد جماران رأی خود را به صندوق انداخت. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «اگر نتیجه همانی باشد که مردم در صندوق می‌اندازند انشاء الله مجلس خوبي خواهيم داشت.» به نظر می‌آید هاشمی رفسنجانی با طرح این مساله، احتمال وجود تقلب در انتخابات مجلس نهم را تایید کرده است.


نگاه سبز :

هاشمی رفسنجانی هم رای داد و هم زهرش را به رهبری ریخت  

صحبتی که آقای هاشمی رفسنجانی بعد از شرکت در انتخابات مجلس نهم کردند خیلی واضح و آشکار است  تا حدی که نیازی  به تحلیل ندارد..روی سخن هم معلوم است با علی خامنه ای است.ایشان میگویند:انشاء الله نتيجه انتخابات هماني باشد كه مردم مي‌خواهند و همان رايي باشد كه به صندوق مي اندازند.... اگر نتیجه همانی باشد که مردم در صندوق می اندازند انشاء الله مجلس خوبي خواهيم داشت.
البته کسی انتظار نداشت که هاشمی در این نمایش شرکت نکند اما انتظار این را هم نداشتیم که مقابل دوربین ها و خبرنگاران رسما تقلب در انتخابات 88 را تایید کند.

خط پايان ترديد آفريني‌هاي هاشمي كجاست؟

"ان‌شاء الله نتیجه‌ انتخابات همانی که مردم می‌خواهند و رأیی که مردم به صندوق می اندازند باشد و اگر همان باشد، ان‎شاء الله مجلس خوبی خواهیم داشت." این بخشی از سخنان هاشمی رفسنجانی پس از شرکت در نهمین دوره انتخابات مجلس است که طی آن تلویحا "تردید" در نتیجه انتخابات را مطرح ساخت.

به گزارش رجانیوز، در حالی که قریب به سه سال از انتخابات دهم ریاست جمهوری می گذرد و آثار تردید افکنی های سران فتنه، رسانه های بیگانه و برخی رجال سیاسی نسبت به نتیجه انتخابات، براي كشور هزينه‌زايي كرد، هاشمی رفسنجانی بار دیگر ترجیح داد ضمن اظهارات کلی و دوپهلو، در مورد سلامت انتخابات اظهار تردید کند و عملا نشان دهد كه نه تنها از حوادث سه سال اخیر عبرت نگرفته، بلکه همچنان اصرار دارد تا با تاکتیک ثابتش در اظهار مواضع دوپهلو و مبهم، خود را از انزوای سیاسی اخیر نجات دهد.

با این حال، مرور گذرا بر مواضع و اظهارات هاشمی رفسنجانی در طی سال‌های گذشته نشان می دهد که وی با اظهارات غیر شفاف و بعضا متناقض، تلاش مي‌كند كه صحنه‌های سیاسی مختلف کشور را مدیریت کند؛ به‌عنوان مثال در رابطه با موضوع سلامت انتخابات، پیش از این وی در 26 تیرماه 88 و در آخرین نماز جمعه خود در دانشگاه تهران، ضمن انتقاد از ایجاد فضای "تردید" در جامعه، خواستار بهبود اوضاع شده بود. هاشمی در آن روز در بخشی از اظهارات دشمن پسندانه اش گفته بود:

«آنچه من مي‌فهمم و راه‌حل از آن بيرون مي‌آورم، اين است كه اواخر دوران تبليغات دچار ترديد شديم، يعني افرادي پيدا شدند كه ترديد كردند و باعث شد بذر ترديد در ذهن مردم پيش بیايد و ما ترديد را بدترين مصيبت مي‌دانيم. تردید مثل خوره به جان ما افتاد و برای رفع تردید باید کاری کنیم.»

اما حقیقت آن بود که هاشمي خود جزو اصلی‎ترين افرادي بود كه بذر ترديد را پاشيده بود، به‌طوری که جدای از سابقه تاریخی تردید افکنی وی در مورد سلامت انتخابات قبل از انتخابات دوم خرداد 76 در نماز جمعه تهران که به نوعی توجه افکار عمومی را به سمت رقیب اصلی ناطق نوری سوق داد، ماه ها قبل از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز هاشمی ترجیح داد با توسل به همین حربه، توجه افکار عمومی را به سمت نامزدی غیر از محمود احمدی نژاد جلب کند؛ وي در 12 آذر ماه سال 87 در همایش پرحاشیه 30 سال قانون‌گذاری در مجلس اعلام داشت:

«اگر مردم احساس كنند رأي‌شان در سرنوشت‌شان بي‌اثر است و متولياني پيدا شوند كه رأي آن‌ها را هر جوري كه مي‌خواهند بخوانند، آنگاه دل‎سرد مي‌شود.»

اما این تنها "آغازی" بر روند تردید افکنی های هاشمی برای انتخابات دهم ریاست جمهوری بود، چرا که وی چند ماه بعد در 7 فروردین 88 بار دیگر در نمازجمعه تهران حاضر شد و با تکرار صحبت های قبلی خود گفت:

«مردم بايد اطمينان داشته باشند كه همان رأيي كه مي‌دهند اثر خود را مي‌گذارد. برگزاري انتخابات سالم خواسته همه مردم ايران است و رهبر معظم انقلاب نيز بر آن تاكيد بسيار دارند.»

هاشمی در 4 اردیبهشت 88 هم برای چندمین بار قبل از انتخابات حساس ریاست جمهوری دهم، باز هم مصمم بود مضمون اصلی سخنان قبلی خود را در نمازجمعه تهران تکرار کند. وي گفت:

«مسئولان بايد سلامت انتخابات را براي جامعه تضمين كنند تا مردم با خيال راحت پاي صندوق‌هاي راي حضور داشته باشند و اين اطمينان دادن يك ضرورت است.»

اما برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری و فاصله زياد آراي رییس جمهور منتخب ملت با کاندیدای مورد حمایت هاشمی رفسنجانی موجب نشد تا وی بعد از انتخابات، مشی خود را تغییر دهد، بلکه با ادامه همان روند و تاکید بر مواضع غیر شفاف، تاکتیک همیشگی خود را ادامه داد، به‌گونه‎ای که با اظهارات دو پهلو در نماز جمعه تیرماه 88، در 14 آذرماه همان سال در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد سخنان قبلی خود را تکرار کرد:

«من در آن نمازجمعه نگفتم كه

ادامه نوشته

چرا رای می دهیم

دفاع تمام قد علی مطهری از فتنه آتش رو به افول آنرا روشن نگه می دارد

اگر قبول ندارید به اظهارات ایشان مراجعه نمایید.

به نظر شما با وجود تایید صلاحیت این شخص از سوی شورای نگهبان "که البته نشانه سعه صدر اعضاء این شورا در بررسی پرونده او بوده است" آیا در صورت رای آوردن و ورود به مجلس اعتبار نامه وی رای خواهد آورد. 

سونامي همايش‌هاي جوانان حامي جبهه پايداري


چهارمين همايش جوانان حامي جبهه پايداري انقلاب اسلامي عصر امروز (دوشنبه) در سالن سيدالشهدا عليه السلام تهران در حالي برگزار شد كه از همان ابتداي همايش، همه‌ي صندلي‌هاي سالن پر شد و با گذشت 15 دقيقه از مراسم، روي سن نيز ديگر خالي نبود.


به گزارش رجانيوز، در ابتداي اين همايش بار ديگر مستند ديدني "پايان مدارا" اكران شد و در حالي‌كه سالن ديگر هيچ جاي خالي نداشت، پس از قرائت قرآن و توضيح‌هاي مجري برنامه، حاج سعيد قاسمي سخنراني كرد و پس از نيز حجت‎الاسلام روح‌الله حسينيان و حسن عباسي.

در فاصله‌ي چهار روز مانده به انتخابات، سخنان سخنرانان اين همايش با تكبيرهاي حاضران همراهي مي‌شد، آن‌هم در شرايطي كه ديگر درهاي طبقه پايين سالن بسته بود و به‌دليل ازدحام بيش از حد، اجازه ورود به كسي داده نمي‎شد.

‌شیپورچی موسوی از من خواست به همایش جبهه پایداری نیایم

عضو شوراي مركزي قرارگاه فرهنگي عمار گفت: ‌شیپورچی موسوی از من خواست به همایش جبهه پایداری نیایم.

سعید قاسمی در جمع هزاران نفر از جوانان حامي جبهه پايداري، گفت: وقتی می‌خواستم به ‌جلسه پایداری بیایم، فردی که ‌شیپورچی موسوی بود، از من خواست تا به این جلسه نیایم.

وی در ادمه خطاب به یاران شهیدش گفت: شهدا کاش با شما بودیم و در صحنه بسیار سختی که شما امتحان پس دادید، ما هم مثل شما قبول می‌شدیم.

قاسمی با تاکید بر اینکه "ما امروز باید در جبهه جدید شمشیر بزنیم"، از هزاران جوان حامی جبهه پایداری به دلیل صفوف فشرده‌شان به ویژه در حماسه یوم‌الله 22 بهمن امسال قدردانی و ابراز امیدواری کرد که این جمعیت در 12 اسفند حماسه دیگری تکرار کند.

این استاد دانشگاه در ابتدای 

ادامه نوشته

نبايد اجازه داد انتخاباتی که پشتوانه‌ى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند

رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند: يك وقت شما يك حرفي مي زنيد، ناگهان مي بينيد همه ناظران سياسي جهان كه وجودشان انباشته اي از پليدي و خباثت است، براي شما كف مي زنند.به اين تشويق نشويد.


حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در خطبه هاي نماز عيد فطر امسال با اشاره به اينكه ما در آخر سال، انتخابات را داريم و انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثه‌ى چالش‌برانگيز است، مي فرمايد: انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردم‌سالارى دينى است، بايد پشتوانه‌ى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيره‌ى امنيت است، پشتوانه‌ى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند. ديديد، حس كرديد، از نزديك لمس كرديد آن وقتى را كه دشمنان ميخواهند از انتخابات عليه امنيت كشور سوء استفاده كنند. بايد همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سياسى، كسانى كه ميتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنند.

با توجه به نزديك شدن به ايام انتخابات مجلس نهم و توصيه رهبر معظم انقلاب مبني بر مراقبت از انتخابات گزيده اي از فرمايشات معظم له را پيش از فتنه 88 و پس از آن مرور مي كنيم.

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند: يك وقت شما يك حرفي مي زنيد، ناگهان مي بينيد همه ناظران سياسي جهان كه وجودشان انباشته اي از پليدي و خباثت است، براي شما كف مي زنند.به اين تشويق نشويد. به قول رائج بين جوانها، جوگير نشويد. بحث درست بكنيد، بحث منطقي بكنيد. سخني را بشنويد، سخني را بگوئيد؛ بعد بنشينيد فكر كنيد. اين همان دستور قرآن است. "فبشر عباد. الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه". سخن را بايد شنفت، بهترين را انتخاب كرد. ولا فضاي جنجال درست كردن، همين مي شود كه ديديد. جنجال قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعكاسش مي شود اين؛ بخصوص وقتي دست بيگانه هم دخالت دارد. به چه دليل، با چه توجيهي شما فكر مي كنيد دستگاه هاي تبليغايت دنيا حوادثي را كه فكر مي كنند به ضرر نظام جمهوري اسلامي است، لحظه به لحظه منتشر مي كنند؟ با چه محاسبه اين كار انجام مي گيرد؟ اين را نبايد فكر كرد؟!نبايد رويش مطالعه كرد؟! اينهاست آن چيزهايي كه بايد به آنها توجه كرد.

بيانات در ديدار جمعي از نخبگان علمي كشور- 6/8/88

در روز 12 اسفند انشاالله ما هم  پایداری می کنیم.

زیرا

جزئیاتی از تکاپوی سران اصلاحات برای خروج از وضعیت کیش و مات سیاسی

گزارشي از مواضع درونی جبهه اصلاح طلبان

یکی از سران جبهه اصلاحات با انتقاد شدید از طیف رادیکال ، تصریح کرده است : آقایان نباید خط تحریم را دنبال می کردند.من به آن ها گفتم. این نامه پراکنی ها و این بیانیه صادر کردن ها به نام زندانیان و شاخه خارج از کشور، اصلاحات را زمین گیر کرد و با وجودی که شرایط انتخاباتی برای ما فراهم بود، دوستان ما را بدجوری به دیوار کوبیدند
حضور گسترده ولی خاموش کاندیداهای منتسب به جریان اصلاح طلب درنهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، تائید صلاحیت عمده کاندیداهای این جریان و برآوردها و نتایج بدست آمده از نظرسنجی های معتبر مبنی بر مشارکت وسیع مردم دراین دوره از انتخابات ، عواملی است که موجب شده تا رهبران جریان اصلاحات - که مدت هاست به دلیل عدم شناخت ماهیت مطالبات مردم دچار بحران تخمین و تدبیر شده اند - و به همین سبب تا پیش از این ، بر طبل قهر و تحریم می کوبیدند ، طی روزهای اخیر به تکاپو افتاده و به فکر چاره باشند تا فردای ۱۲ اسفند نامشان به عنوان بزرگترین بازنده آزمون ملی ، ثبت نشود. 

شرایط بوجود آمده برای اصلاح طلبان در این روزها موجب شده که سران اصلاحات در جلسات مختلف خود به بررسی وضعیت اصلاح طلب ها پرداخته و شرایط خود را ضمن مرور ، به بوته نقد داخلی بگذارند.

اخبار دریافتی دراین زمینه حاکی از آن است که اصلاح طلبان در جلساتشان استراتژی های خود را برای انتخابات مجلس نهم ناکارآمد خوانده و تصریح کنند که شرایط فعلی آنان محصول تصمیماتی است که عناصر رادیکال و بویژه اصلاح طلبان خارج از کشور برایشان اتخاذ کرده اند.

رهبران جریان اصلاحات که این روزها مصائب وارده بر خود را ناشی از تبعیت غیرعقلایی از فتنه سبز می دانند اخیرا" در جلساتی که با حضور سید محمد خاتمی برگزار شده نکات ذیل را مورد تاکید قرار داده اند:

- شواهد نشان می دهد مشارکت در انتخابات مجلس نهم بالاست. در حالی که قبلا" پیش بینی ما حضور کمتر از ۴۰ درصد مردم در انتخابات ۱۲ اسفند بود ، اکنون به راحتی می توان حضور ۵۵ تا ۶۰ درصدی را پیش بینی کرد.

- ما در ترسیم سناریوی انتخاباتی خود ، متشتت عمل کردیم. یک عده بحث تحریم را مطرح کردند و ما هم مشارکت مشروط را پیش کشیدیم. باید بپذیریم که در تعیین راهبردها بد عمل کرده و دچار تشتت شدیم.

- ما نتوانستیم خوب تصمیم سازی کنیم و باز هم دیگران برای ما تصمیم سازی کردند.بازهم برای ما اصلاح طلبان خارج از کشور و رادیکال های داخل زندان تصمیم گرفتند.

- برآورد ما از نحوه مواجهه حاکمیت با کاندیداهای اصلاح طلب اشتباه بود ما فرصت انتخابات مجلس را از دست دادیم و از الان باید برای ریاست جمهوری برنامه ریزی کنیم.

اما این همه ماجرا نیست. برخی چهره های صاحب نفوذ جریان اصلاحات اظهاراتی را در این جلسات بیان کرده اند که در نوع خود بسیار قابل توجه است.

گفته می شود یکی از عناصر برجسته جریان اصلاحات در یکی از این جلسات ، شرایط کنونی جبهه اصلاح طلبان را حاصل شیطنت سیاسی یک چهره مشهور سیاسی خوانده که تمایل دارد جریان اصلاحات همه راهبردها و سناریوهای خود را در پازل وی طراحی نماید و هر برنامه این جریان از کانال وی پیگیری شود.

وی تصریح کرده است:« آقای ... سر ما را کلاه گذاشت. او می دانست که نظام نسبت به حضور همه اصلاح طلبان دغدغه نداشته و فقط موضوع به اصطلاح فتنه برای نظام مهم است.این آقا این مساله را می دانست اما آن را تا شب آخر به ما منتقل نکرد و این ناشی از شیطنت او بود.»

اما نگرانی رهبران اصلاح طلب تنها به شیطنت برخی افراد ، خلاصه نمی شود. بدست آمدن نتایج اولین نظرسنجی ها نیز آنان را برآشفته کرده است بگونه ای که یکی از چهره های موثر اصلاح طلبان در این جلسات با بیان اینکه قرائن موجود نشان می دهد انتخابات دریک شرایط مناسب و با مشارکت بالا انجام خواهد شد ، گفته است:« اقدامات ما در کاهش مشارکت تاثیری نگذاشته و ما در این انتخابات،زودهنگام و با دست خودمان از صحنه خارج شدیم.»

آن سوی پریشانی های اصلاح طلبان اما نکته دیگری هست که در اظهارات سران آنان ظهور وبروز یافته است و آن چیزی جز کوبیدن اصلاح طلبان و فتنه گران بر طبل "تحریم" نیست.

یکی از چهره های اصلی جریان اصلاحات ندر جلسات فوق الذکر با بیان اینکه واژه تحریم و چسبیده شدن آن به اصلاح طلبان برای این جریان معضل درست کرده ، تصریح نموده است که تحریم روش درستی نبود.آقایان نباید خط تحریم را دنبال می کردند.من به آن ها گفتم.این آقایان نشستند و این حرف ها را زدند و ما را دچار مشکل کردند.

همچنین در این جلسات که با ناراحتی خاتمی ادامه داشته از اصلاح طلبان رادیکالی که در زندان بسر می برند به شدت انتقاد شده و گفته شده است که این نامه پراکنی ها و این بیانیه صادر کردن ها به نام زندانیان و شاخه خارج از کشور، اصلاحات را بار دیگر زمین گیر کرد و با وجودی که شرایط انتخاباتی برای ما فراهم بود دوستان ، ما را بدجوری به دیوار کوبیدند.

همچنین در این جلسات تاکید شده است که نامه های نوری زاد، قدیانی ، نامه جعلی ۳۹ نفره و... که ادبیات آن ها مبتنی بر تحریم و مقابله با نظام بود ما را بکلی فلج کرد.

بر اساس گزارش های دریافتی ، یکی از پیشنهادات مطرح شده در جلسات سران اصلاح طلب این بوده که با توجه به نتایج نظرسنجی ها و احتمال مشارکت گسترده مردم در انتخابات مجلس نهم ، و نیز حضور طیف قابل توجهی از مهره های سفید اصلاح طلب در عرصه رقابت ها ، خوب است در آستانه انتخابات ، جمعی از سران اصلاح طلب یا گروه های وابسته به این جریان - بویژه مجمع روحانیون - در اطلاعیه ای ضمن تکرار مواضع گذشته مبنی بر عدم آزاد بودن انتخابات و اصرار بر شروط خاتمی ، در عین حال از مردم بخواهند برای مقابله با تحریم ها و خارج کردن کشور از فشار و مقابله با جنگ طلبی در انتخابات شرکت کنند.

گفتنی است ادبیات « مقابله با تحریم و اعتراض به جنگ» شگرد تبلیغاتی جدید جریان فتنه و اصلاحات است که در سالگرد آشوب اسرائیلی ۲۵ بهمن نیز درصدد بودند با همین شعار مردم را به خیابان کشانده و در عمل شعارهای ساختارشکنانه خود را طرح نمایند. البته این شعار و تمام برنامه ریزی های جریان فتنه برای ایجاد ناآرامی در ۲۵ بهمن به دلیل شناخت دقیقی که حتی هواداران سابق اصلاح طلبان از ماهیت رهبران این جریان پیدا کرده اند ، به فرجام نرسید و ناکام ماند.

نقل شده از سایت: ندای انقلاب

اشتباه استراتژیك عرفات

گفتاری از آقای حسین شیخ‌الاسلام درباره‌ی دیدار رهبر انقلاب با اسماعیل هنیه


وقتی تاریخ انقلاب فلسطین و به‌ویژه پیشینه‌ی جنبش فتح و سازمان آزادی‌بخش فلسطین را مرور كنیم، درمی‌یابیم هنگامی كه جنبش فتح در داخل سازمان آزادیبخش نفوذ ‌كرد و سران آن را به دلیل سازشكار بودنشان كنار ‌زد، موفق شد بر سازمان سیطره پیدا كند و نقش تاریخی خود را در ایجاد مقاومت اسلامی ایفا نماید. اصلاً این سبك مقاومت مدرن و تشكیلاتی در برابر رژیم صهیونیستی از این تاریخ به بعد شكل ‌گرفت وگرنه مقاومت تا پیش از آن تنها در قالب‌های مردمی و كلی بود.

تا این‌جا كارها خوب پیش ‌رفت، اما مشكل هنگامی آغاز شد كه همین جبهه‌ی مقاومت هر چه جلوتر ‌رفت، بیشتر كوتاه ‌آمد. خطای راهبردی مقاومت نیز این بود كه

ادامه نوشته

مجلس از دوره اول تا هشتم

این بحث در اردوی انتخاباتی خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف در روز پنج شنبه 13 بهمن 1390 در مسجد دانشگاه صنعتی شریف ایراد شده است.

 

مجلس اول، مجلس مردمی

مجلس اول از منظرهای مختلف یکی از مهم ترین وقایع تاریخ ایران است. تجربه ی اولین مجلس مردمی و اسلامی، حضور گسترده ی مردم و گروه های مختلف، مبارزات انتخاباتی مردم محور و مسجدی، کاندیدا بودن اقشار و طبقات و اصناف مختلف و راه یابی آن ها به مجلس، وقایع مهم مجلس اول و... به آن اهمیتی دو چندان می دهد. در خاطرات مقام معظم رهبری هست، که ایشان به همراه بعضی سران حزب جمهوری برای راضی کردن امام به کاندیداتوری شهید بهشتی برای ریاست جمهوری به قم می روند و امام به جای قبول این مسئله، آن ها را به تفکر برای انتخابات مجلس سوق می دهد و اهمیت آن را متذکر می شود.

مجلسی مردمی، انتخاباتی مردمی

وجود دشمن مشترک خارجی و ضد انقلاب داخلی، موجبات

ادامه نوشته

آیا گوگل بزرگترین دستگاه جاسوسی دنیاست

آیا گمان می‌کنید تنها خودتان از محتویات Gmail شخصی خود باخبرید؟ آیا گوشی تلفن همراه‌تان فقط کارهایی را که می‌خواهید انجام می‌دهد؟ آیا موتورهای جستجو هویت شما و آنچه را که جستجو می‌کنید، تنها نزد خود نگه می‌دارند؟ آیا گوگل به وعده‌های خود برای حفظ حریم خصوصی افراد وفادار بوده؟ برای پاسخ بدین سؤالات با گزارش ویژه مشرق همراه شوید...

از Google Mapاستفاده می‌کنیم آنها می‌دانند که چگونه ما از نقطه آ به نقطه ب می‌رویم. زمانی که از موتور جستجوی گوگل استفاده می‌کنیم آنها می‌دانند که دنبال چه چیزی هستیم. آنها تمام این اطلاعات را می‌خوانند، اما ما با آنها معامله‌ای می‌کنیم مبنی بر اینکه از این اطلاعات علیه خودمان استفاده نکنند، تا به شعارشان یعنی "بد نباش!" (Don't Be Evil) پایبند باشند. اما آیا واقعا اینگونه است؟ 

آیا گوگل به شعار معروف خود "بد نباش!" پایبند بوده و اطلاعات ما را در جای امنی نگهداری می‌کند؟


برین و پیج، بنیانگذاران گوگل، هر دو یهودی هستند

ادامه نوشته